ویژگی فقه الاجتماع مطلوب از منظر نویسندگان:
- توسعه در موضوع به معنای مکلّف شدن جامعه، حکومت و تاریخ در خطابات شرعی
- توسعه در حکم به معنای عمومیت احکام نسبت به رفتارها، راهبردها و ساختارها
مقاله را می توانید از اینجا دانلود کنید.
ویژگی فقه الاجتماع مطلوب از منظر نویسندگان:
مقاله را می توانید از اینجا دانلود کنید.
استاد مبلغی:
متأسفانه در حوزه علمیه با وجود روش خاص فقهی، علم «روششناسی» نداریم؛ یعنی یک علمی که روشهای فقها را استخراج کند و اینها را منضبط کند و تحت تعلیم و آموزش قرار دهد. نیاز به تأسیس یک علم داریم به نام روششناسی. البته بعضیها این را در فلسفه فقه میگنجانند، اما من می گویم نه و باید این را مستقل کنیم، چون بسیار مهم است و باید مستقلا به آن بپردازیم.
روششناسی فقهی انواعی نیز دارد؛ گاهی توصیفی است. به این معنی که شما میروید روش فقهای بزرگتان را شناسایی و توصیف میکنید و سپس ارائه میدهید. این خودش یک بابی است در گام اول که البته گامی اساسی هم هست. گاهی این روششناسی هنجاری است، یعنی شما اظهار نظر اجتهادی میکنید و میگویید مثلاً این روش مرحوم نایینی درست است یا آن روش درست است یا این بخشی از این چنین است و بخش دیگر چنان. بنابراین روش در فقه یک روش تخصصی است، اما وقتی همین روش عام را در یک شاخهی تخصصی میآورید، باید این روش را به تناسب این رشته، بومی و تخصصی نمود.
(۱۳۹۸/۴/۹)
متن تفصیلی در ادامه مطلب
استاد احمد مبلغی معتقد است اگر روششناسی در حوزهها شکل بگیرد، یک انقلاب آموزشی و پژوهشی در فقه رخ میدهد و ما تحولات مثبت بر پایه سنت را میتوانیم رقم بزنیم، نه تحولاتی که به خروج از چارچوبهای فقه و مسیر تاریخی فقه بیانجامد. این انقلاب فقهی، سنت را باروَر میکند و توسعه میدهد و بهروز میکند و یکی از فوایدش این است که فقه ما میتواند بهطور کامل پاسخگو بشود، نه اینکه از حجم مسایل عقب بماند و نتواند مسایل را پوشش دهد.
سخنرانی در: موسسه الهادی مشهد، اسفند ۱۳۹۷
متن تفصیلی در ادامه مطلب
ضرورت و فایده روششناسی چیست؟ یعنی فرض کنید یک محصل دینی با این گرایش یا دانش آشنا باشد یا مثلا یک محصل مکاسب در درسگرفتن مکاسب توجه به روش شیخ بکند یا نکند چه ثمری برای آن محصل دارد؟ در ردههای بالاتر یک استاد مکاسب بداند منهج شیخ در استنباط چیست یا نداند چه ثمری دارد؟
بیان شده در: همایش نکوداشت شیخ اعظم شیخ انصاری، سال ۱۳۹۱
متن تفصیلی در ادامه مطلب
توجه کنید که مکتب قم که در واقع می توان گفت این نوع نگرش فقهی، با آیت الله بروجردی به وجود آمده و تاسیس شده است. این یک جریان فکری بوده که با دو ویژگی مهم قابل شناخت است. یکی اینکه نگاهی تاریخی به فقه داشتند. یعنی اینکه وقتی می خواستند یک اندیشه را بررسی کنند، ابتدا می خواهند ببینند که بستر و زادگاهش چه بوده است و این فکر چگونه آرام آرام در آغاز شکل گرفته تا امروز به دست ما رسیده است. این نگاه تقریبا خیلی با سبک پدیدارشناسانه ای که امروز در غرب در حوزه مطالعات بحث می شود، قابل تطبیق و مقایسه است که یک نگاه تاریخی به یک مسأله و نظریه می کند.
نکته دومی که این مکتب در قم بررسی می کرده و قابل تامل بوده، این است که به روایات به صورت موردی و جزئی نگاه نمی کرده بلکه یک نگاه کلان به روایات داشت است. به اصول متعلقات شیعه خیلی توجه داشته، به اینکه این روایات از چه منابع و به شکلی نقل می شود، بسیار توجه داشته است. همچنین به علم رجال برای بررسی این کار خیلی اهمیت می داده است که مسئله مهمی است که ما در این مکتب شاهد هستیم.
جهت سومی که می توان گفت که تفاوت دارد، نگاه های عقلانی است که در مکتب قم وجود داشته و نگاه های اجتهادی که در این مکتب وجود داشته است که در شخص آیت الله بروجردی و شاگردان او و به تبع آن بر شاگردان مبرز ایشان مانند آیت الله منتظری، امام خمینی، و... همه تاثیر گذار بوده و نمایان است. حتی الان ما برخی از این نگرش ها را در فتواها و تحلیل های فقهی فردی مانند آیت الله سیستانی می بینیم، چون ایشان سه سال در قم بوده و تحت تاثیر این مکتب قرار گرفته و به نوعی بخش هایی از آن اندیشه ها و تفکرات مکتب قم، در آیت الله سیستانی دیده می شود. مثلا من یک زمانی می دیدم که آیت الله سیستانی، این گونه استدلال می کند. برایم قابل تامل بود به همین جهت به یکی از بزرگان گفتم ایشان فرمود؛ به این خاطر است که ایشان سال ها در قم بوده و تحت تاثیر مکتب قم بوده است.
منبع
استاد محمد قائنی:
آن رویه اصولی که در مشی مرحوم آقای خوئی در مسائل دیده می شود باز منحصر به ایشان نیست، من در بعضی از صحبتها باز اشاره کردم سابق بر ایشان این رویه وجود دارد، من اول کسی که برخورد کردم که این رویه را رویه مرحوم آقای خویی در نحوه ورود و خروج در مسائل تعقیب می کند، مرحوم نراقی را در مستند دیدم.
برگزار شده در موسسه فهیم، ۱۳۹۰/۹/۱۹
فایل صوتی نشست
متن تفصیلی در ادامه مطلب
یکی از مباحثی که مرحوم آقای بروجردی داشت، این بود که وقتی میخواستند حدیث را بررسی کنند، به این نکته که راوی اهل کجاست، مثلاً اهل کوفه یا اهل بصره است، آیا ایرانی یا غیر ایرانی است، توجه می کردند. چون ایشان می گفتند «کجایی بودن راوی در نوع فهم از حدیث دخالت دارد» روش مرحوم آقای بروجردی این بود و این جهت را تعریف و توثیق میکردند.
فایل صوتی جلسه اول
فایل صوتی جلسه دوم (متن این جلسه منتشر نشده است)
متن تفصیلی در ادامه مطلب
استاد میرباقری: ضرورت گذر از فقه موضوعات به فقه نظام
روش شناسی اجتهاد بحث گسترده ای است و طبیعتاً باید خُرد شود تا قابل بحث و بررسی پژوهشگرانه باشد همانند رسالههای دکتری که میگویند موضوع باید خیلی خُرد باشد تا بشود موضوع را دقیق و پژوهشگرانه پیش برد.
روششناسی اجتهاد یک دانش درجه دو و فرانگرانه ای است که ما با یک دید استعلایی در روش اجتهاد - به خصوص روش اجتهاد شیعی در طول تاریخ- دقّـت می کنیم و به خصوص تکامل و تحوّل این روش را موضوع بحث قرار می دهیم و طبیعتاً در پیِ آن نگاه استعلایی می توانیم بفهمیم که ضرورت کنونی ما چیست و چگونه می شود علم اصول و روش اجتهاد شیعه را به سطحی از بالندگی برسانیم که بتواند مسائل امروزی ما را جواب بدهد. بر همین اساس کاملاً پیداست ضرورت بحث و بازنگری مجدّد در روش اجتهاد، نیازمندی های جدید دستگاه تفقّه شیعه است.
برگزار شده در موسسه فهیم، ۱۳۹۰/۸/۲۸
فایل صوتی نشست
متن کامل در ادامه مطلب
وقتی که ما درس خارج را شروع کردیم، اساتید یک تعبیر را زیاد میگفتند که «ورود و خروج نسبت به مسائل را یاد بگیرید.» ما آن موقع متوجه نمیشدیم و بعداً فهمیدیم که حضرات به زبان قدیمی حرف زده اند و به زبان امروزی همان روش است. یعنی ما چگونه طرح بحث کنیم، چگونه ادله را سامان دهیم و چگونه نتیجه گیری کنیم، اگر می خواهید که اجتهاد یاد بگیرید، اجتهاد همین است. شما اگر در روش های مختلف اجتهادی تبحر پیدا کنید، اگر ببینید یک نفر از یک زاویه و مقطعی وارد شود، نتیجه آن را هم خواهید دانست، چون اینگونه وارد بحث شده است نتیجهی آن این خواهد بود و اگر بطریق دیگری وارد میشد ، نتیجهی آن فرق میکرد. کسانی که تبحر داشته باشند، میتوانند براحتی این را بفهمند.
برگزار شده در موسسه پژوهشی فهیم، ۱۳۹۰/۷/۲۳
دانلود فایل صوتی نشست
متن تفصیلی در ادامه مطلب
شما در مکتب تجمیع ظنون و در جبهه مقابل مکتب آیت الله خوئی قرار می گیرید. دلایل این دلبستگیتان چیست؟
بله؛ این طور است. در آثارم (فقه و عقل، فقه و عرف و فقه و مصلحت) هم مشهود است. به نظرم فقه مکتب تجمیع ظنون به واقعیت نزدیکتر است. چنانکه پاسخگوتر هم است. چراکه بر اساس مکتب آقای خوئی یعنی اصول عملیه نمی توان قانون نوشت و نظام و حکومتی را تاسیس و اداره کرد. نمی توان در قانون گفت: احتیاط این است! همچنین وقتی کل تاریخ فقاهت را نگاه می کنیم، بیتردید غلبه از سوی مکتب تجمیع ظنون است.
متن تفصیلی در ادامه مطلب