۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مکتب نجف» ثبت شده است

مکتب فقهی نجف از منظر استاد قائنی

استاد محمد قائنی:
آن رویه اصولی که در مشی مرحوم آقای خوئی در مسائل دیده می شود باز منحصر به ایشان نیست، من در بعضی از صحبتها باز اشاره کردم سابق بر ایشان این رویه وجود دارد، من اول کسی که برخورد کردم که این رویه را رویه مرحوم آقای خویی در نحوه ورود و خروج در مسائل تعقیب می کند، مرحوم نراقی را در مستند دیدم.

 

برگزار شده در موسسه فهیم، ۱۳۹۰/۹/۱۹

فایل صوتی نشست

 

متن تفصیلی در ادامه مطلب

 

مجموعه فقهی روش‌شناسی اجتهاد (روشنا)

روش‌شناسی مکتب قم و نجف از منظر استاد مبلغی (موسسه پژوهشی فهیم)

این خیلی روشن است که اگر روش نباشد آب در هاون میکوبیم و بازتولید تقلید می‌کنیم و هیچ درد و آسیبی برای فقه بزرگتر از این نیست که فقه بازتولید کننده مکررات و تقلیدها باشد، ولو واجبات اجتهاد. پاسخی نمی‌تواند بدهد، چه جوابی میتواند بدهد؟ از پس این حجم مشکلاتی که در مقابل همین فقه الان ما صف کشیده اند، برنمی‌آید، پس روش لازم است.

اگر بخواهیم روشِ در قم را بیان کنیم، چهار نفر قابل مطالعه هستند: مرحوم حائری است که دارای یک روش بود، مرحوم داماد، مرحوم آیت الله بروجردی و مرحوم امام(ره) است. چهار مکتب، البته مکتب نمی‌توان گفت، بعد می‌تواند مکتب باشد، چهار نفرِ صاحبِ روش هستند، چون مکتب دارای استانداردهای بیشتری است و لذا افزوده های بیشتری می‌خواهد تا تبدیل به مکتب شود، البته آیت الله بروجردی را بعضی گفتند دارای مکتب است.

(موسسه پژوهشی فهیم، ۱۳۹۰/۷/۱۶)


فایل صوتی نشست

متن تفصیلی در ادامه مطلب


مجموعه فقهی روش‌شناسی اجتهاد (روشنا)

روش‌شناسی مکتب قم و نجف از منظر استاد علیدوست (مصاحبه با مباحثات)

مکتب قم در استنباطات فقهی ـ به‌ویژه در بخش غیر عبادات ـ به‌عرف و بنای عقلا توجه بیشتری می‌کند؛ به تاریخ صدور روایات و آیات نگاه جدی‌تر و مؤثرتری دارد؛ به اهل سنت در فقه و حدیث مقارن نیم‌نگاهی دارد؛ داده‌های دانش تاریخ را در استنباط مطمح نظر قرار می‌دهد؛ به وثوقِ صدور، بیشتر از سندشناسی توجه می‌کند؛ کم‌تر به‌صورت ریاضی فکر می‌کند؛ در استنباطاتش مجموعه‌ای از ظنون را در نظر می‌گیرد (درست است که تک‌تک آن‌ها را معتبر نمی‌داند؛ ولی آن‌ها را در یک نظام حلقوی تنظیم می‌کند تا از به هم پیوستن همان اسناد نامعتبر دلیل معتبری آفریده شود)؛ به قرآن و مقاصد توجه می‌کند؛ نگاهش به شریعت اجتماعی است؛ از نصوصی که در موارد خُرد وارد شده‌اند گاه می‌تواند به یک قاعده کلان برسد؛ شهرت را در نظر می‌گیرد و آن را جابر ضعف سند یا جابر ضعف دلالت می‌انگارد، رویکرد خاصی به دانش فقه را که مشتمل بر این عناصر باشد، من «مکتب قم» می‌نامم و معتقدم که بر قله‌ی آن نیز آیت‌الله بروجردی و شاگردان ایشان ایستاده‌اند.

 

مکتب نجف در همه مواردی که برای مکتب قم برشمردیم در نقطه‌ی مقابل قرار دارد؛ اولاً نص‌بسند است و برای یک مسأله دنبال یک روایت خاص است؛ نمی‌گویم عام را انکار می‌کند؛ ولی ترجیح می‌دهد دنبال روایت خاص باشد؛ بسیار ریاضی‌وار فکر می‌کند؛ اصول آن از حد لازم خیلی فربه‌تر شده است و فقهِ آن، در مواردی فقهِ کشف نیست؛ بلکه فقهِ عذر است (ابتنای بیش‌تری بر اصول عملیه دارد).

 

نمی‌خواهیم دیوار بگذاریم و بگوییم که هرکس در نجف است نجفی فکر می‌کند و هر که در قم است قمی فکر می‌کند؛ چون این‌طور نیست؛ مثلاً مرحوم آیت‌الله تبریزی در قم زندگی می‌کرد؛ اما فکرش کاملاً نجفی بود.

(مصاحبه با مباحثات، ۱۳۹۶/۱۱/۱۳)

متن تفصیلی در ادامه مطلب

 

مجموعه فقهی روش‌شناسی اجتهاد (روشنا)