حوزه بیش از گذشته، با خطر «اختلال طریقه» در کار استنباط مواجه است. «اختلال طریقه» یک اصطلاح جدید و یک تعبیر تازه نیست، این واژه در ادبیات فقهی گذشتگان مانند صاحب جواهر، کاربرد فراوانی دارد. صاحب جواهر با این تعبیر به رویه علمی و سبک اجتهاد کسانی نظر دارد که هر چند از قدرت استنباط برخوردارند، ولی در شیوه استنباط، به انحراف و اشتباه مبتلا شده و از روش صحیح اجتهاد و قواعد مربوط به آن، عدول کردهاند.
در جواهر معمولا از فیض کاشانی و محدث بحرانی به این عنوان یاد شده و سبک استنباط آنها مورد اعتراض و انتقاد قرار گرفته است؛ مثلا وقتی فتوای فیض نقل میشود که «پوست مردار با دباغی پاک می شود»، صاحب جواهر که آن را برخلاف «ضرورت مذهب» می داند، میگوید : نباید از آن شگفت زده شد، زیرا شیوه استنباط فیض، از اساس مختل است. همچنین وقتی فتوای صاحب حدائق نقل می شود که «جمع بین فاطمیین حرام است»، جواهر آن را فتوایی بیسابقه می داند که ناشی از «اختلال طریقه» است و چنین نقدهایی در مواضع دیگر جواهر نیز به چشم میخورد.
متن تفصیلی در ادامه مطلب