توجه کنید که مکتب قم که در واقع می توان گفت این نوع نگرش فقهی،  با آیت الله بروجردی به وجود آمده و تاسیس شده است. این یک جریان فکری بوده که با دو ویژگی مهم قابل شناخت است. یکی اینکه نگاهی تاریخی به فقه داشتند. یعنی اینکه وقتی می خواستند یک اندیشه را بررسی کنند، ابتدا می خواهند ببینند که بستر و زادگاهش چه بوده است و این فکر چگونه آرام آرام در آغاز شکل گرفته تا امروز به دست ما رسیده است. این نگاه تقریبا خیلی با سبک پدیدارشناسانه ای که امروز در غرب در حوزه مطالعات بحث می شود، قابل تطبیق و مقایسه است که یک نگاه تاریخی به یک مسأله و نظریه می کند.

نکته دومی که این مکتب در قم بررسی می کرده و قابل تامل بوده، این است که به روایات به صورت موردی و جزئی نگاه نمی کرده بلکه یک نگاه کلان به روایات داشت است. به اصول متعلقات شیعه خیلی توجه داشته، به اینکه این روایات از چه منابع و به شکلی نقل می شود، بسیار توجه داشته است. همچنین به علم رجال برای بررسی این کار خیلی اهمیت می داده است که مسئله مهمی است که ما در این مکتب شاهد هستیم.

جهت سومی که می توان گفت که تفاوت دارد، نگاه های عقلانی است که در مکتب قم وجود داشته و نگاه های اجتهادی که در این مکتب وجود داشته است که در شخص آیت الله بروجردی و شاگردان او و به تبع آن بر شاگردان مبرز ایشان مانند آیت الله منتظری، امام خمینی، و... همه تاثیر گذار بوده و نمایان است. حتی الان ما برخی از این نگرش ها را در فتواها و تحلیل های فقهی فردی مانند آیت الله سیستانی می بینیم، چون ایشان سه سال در قم بوده و تحت تاثیر این مکتب قرار گرفته و به نوعی بخش هایی از آن اندیشه ها و تفکرات مکتب قم،  در آیت الله سیستانی دیده می شود.  مثلا من یک زمانی می دیدم که آیت الله سیستانی، این گونه استدلال می کند. برایم قابل تامل بود به همین جهت به یکی از بزرگان گفتم ایشان فرمود؛ به این خاطر است که ایشان سال ها در قم بوده و تحت تاثیر مکتب قم بوده است.

منبع